همه ماه شعبان را به صلوات و مناجات شعبانیه و مولودهای مبارکش میشناسیم. امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت سجاد (ع) و امام مهدی (عج) در این ماه متولد شدند و ماه شادی اهل بیت و ماه خاصی است که پیامبراکرم (ص) آن را به خود نسبت داده است؛ چنان که فرمود: «رجب شهر ا... و شعبان شهری و رمضان شهر امتی.»
در منظومه فرهنگی کشور نیز تاکنون به همت مردم، جشنهای محلی و خانگی در این ماه برپا میشده است، اما همه اذعان دارند که در شأن مولودهای این ماه نیست. از سوی دیگر، به علت جداافتادگی روزهای میلاد در ابتدا و وسط ماه شعبان هیچ گاه پیوستگی و انسجام وجود نداشته است که بتواند برپایی موکب یا جشنهای ادامه دار را دارای توجیه مالی برای خیران و موکب داران کند.
مدتی است که در شهر مقدس قم و با راهپیمایی و شادپیمایی برای استقبال از نیمه شعبان، اقداماتی صورت میپذیرد، اما هنوز وجهه یک رویداد فرهنگی گسترش یافته در زمان و یک دهه سور و سرور ائمه (ع) را در جغرافیای ملی نیافته است. این درحالی است که در بین سوم شعبان و پانزدهم شعبان که شروع و پایان این ولادت هاست، درعمل یک دهه (از چهارم تا چهاردهم) قرار گرفته است که راه اندازی یک جریان قوی و دارای انسجام دینی و فرهنگی را ممکن میسازد.
اهمیت این دهه در اتصال گذشته و آینده تشیع (ظهور و تمدن اسلامی) در یک خط سیر و پاسداشت قیام دو امام قائم و گنجینه معرفتی سه امام بحق است که در سلسلةالذهب (زنجیره طلایی امامان) قرار گرفته اند. بی شک جریان مردمی و فرهنگی از ذخیره الهی که در این ماه گنجانده شده است، باید بهترین استفاده را ببرد و در توسعه معارف حقه به جدیت بهره ببرد. بر این اساس پیشنهاد مشخصی که به فعالان مذهبی، هیئتی و عموم علاقهمندان به ائمه اطهار (ع) ارائه میشود، این است که از فرصت شادی اهل بیت (ع) برای انسجام اجتماعی و گسترش شور و امیدواری بهره ببرند تا از این بستر بتوان برای ترویج معارف و توسعه حق معبری جدید گشود. همچنین در مسیر این جریان فرهنگی باید از نوجوانان به عنوان نسل تپنده و نورسیده بهترین نقش آفرینی را انتظار داشت و به آنان کارسپاری کرد.
به برکت انقلاب اسلامی و خون هزاران شهیدی که درخت تنومند جمهوری اسلامی را استوار ساخته است، باید در درون جامعه از طریق مجراسازی و مرجع سازی به دنبال توسعه مخاطب و تعمیق ارتباط باشیم. مجراسازی یعنی از هر فرصت و از هر ظرفیت برای کانال زدن به مخاطبان در کف جامعه بهره ببریم و مرجع سازی یعنی الگوهای ارزشی و ایمانی را برای نسل جدید معرفی کنیم و به اتصال اجتماعی آنان کمک کنیم تا در پرتو نور حق و حقیقت، دلها نورانی و همدلی و وفاق اجتماعی محقق شود.
پیشنهادهای اسمی و عنوانی برای این دهه وجود دارد، اما در این سطور و نوشتار دنبال آن نیستم و بیشتر، صحبت از این دغدغه را مهم میدانم و به یاری طلبیدن و استمداد فکری از استادان و بزرگان را برای نشو و نمای این ایده که توسط افراد و مجموعهها تاکنون بیان شده، اما عملیاتی نگشته، ضروری میبینم. در خط مقدم این نظرخواهی باید اندیشمندان، علما، مداحان، جبهه فرهنگی و فعالان قرار گیرند و چه خوب است که رسانهها ضمن طرح و بحث به گفتمان سازی و تقویت این جریان کمک کنند.